عـلـیـرضـاعـلـیـرضـا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره
بـاهـم بودنمونبـاهـم بودنمون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره
مــامــانــیمــامــانــی، تا این لحظه: 29 سال و 7 ماه و 12 روز سن داره
بــابــایــیبــابــایــی، تا این لحظه: 32 سال و 29 روز سن داره

جیگیـلی مـامـان بـابـا

تموم شدن سه ماه و رفتن تو چهار ماه ..

1392/3/30 20:49
نویسنده : مــامــانی
407 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوشچلم Hello

الهی من فدای اون دست و پای کوچولوت بشم 

عشق مندوشنبه 28 خرداد وقت دکتر داشتم با بابایی رفتیم و وقتی وارد

مطب شدم شاخ درووردمپریسا دنیای شکلک ها http://www.sheklakveblag.blogfa.com/

کلی آدم اونجا بود اینقد زیاد بودن که نصفشون وایساده بودن 

به منشی که اسممو گفتم وایسادم یهو مامای دکترم اومد بیرون و به منشی

گفت یه باردار بده ببرم

منم چون بغل دست ماما بودم منو برد تو واقعا خدارو شکر کردم چون حوصله

نداشتم معطل شم 

رفتم تو و مامای دکترم وزنمو گرفت و نسبت به ویزیت قبلی 2 کیلو و نیم کمتر شده بودم to_take_umbrage.gifولی فشارمطبیعی بودLibra خوابیدم رو تخت و صدای قلب شما کوشولو

رو شنیدم دقیقا همونطوری بود که بهم گفته بودن مثه صدای پای اسب بود 

تند و قوی میزد 

رفتم پیش دکتر  نشستم و بهش از وضعیت این چند وقتم گفتم بهم قرصای جدید

داد 

برای چهارشنبه هم سونوگرافی برام نوشت و گفت فرداشم برو آزمایش 

چهارشنبه که دیروز میشد،،

ازصبحش که بیدارشدم فهمیدم امروزازون روزای بدمنه 

خیلی حالم بد بود و همش بالا میوردم بالاخره بعد از ظهر با هر زحمتی شده

رفتم سونو .. کلی منتظر شدم Rolling Pinمنم سر درد و سرگیجه و  حالت تهوع شدید و

کمر درد داشتم و دیگه واقعا نمیتونستم طاقت بیارم بالاخره صدام کرد و با بابایی

رفتیم تو میخواستم بخوابم رو تخت احساس کردم داره قلبم از تو حلقم میزنه بیرون نمیدونم چرا اینقد استرس داشتم 

خوابیدم و بالاخره تورو بعد از مدتها دیدمبابایی هم چون اولین بار بود که تورو

میدید تو دلش غوغایی بود .. 

مامانی چقد بزرگ شده بودی ماشالا قشنگ میتونستم ببینمت و دست و پاهاتم

ببینم 

خیلی شیطون بودی قربون قدوبالات بشم صدای ضربان قلبتم شنیدیم قوی و

محکم میزدعکسشو میزارم توی ادامه ی مطلب برات ..

خداروشکرهمه چی نرمال و سالم بوود و مشکلی نداشتی عزیزکم

آخرشام دکتر یه چی گفت که بعدن بهت میگم .. الان نمیخوام بگم درباره ی

جنسیتت بود اما چون خود دکترم مطمئن نبود نمیخوام بگم

امروزم باید میرفتم ازمایش که بابایی گفت نرم بهتره چون دیشب خیلی بالا اوردم و

دیگه جون نداشتم قرار شد شنبه بریم آزمایش ..

انتخابات هم گذشت و رئیس جمهور معلوم شد درسته ما به ایشون رای ندادیم اما

خوب امیدوارم که رئیس جمهور خوبی باشه

چند شب قبل انتخابات سارا و حسام اومدن قم و چهارشنبه بعد از مولودیه مادربزرگم

باهم رفتیم بیرون با اینکه چیزی نخوردم بیرون اما بهم خوش گذشت و حال و هوام

عوض شد 

 مامانجون اینا هم فرداش 5شنبه رسیدن و کلی برات سوخاتی اوردلباسای

دخترونه خیلی بود و لباس پسرونه فقط دوتا بود 

و این بود ما موقع این روزهای ما ..دوست دارم کوشولوی منHeart Smile

جیگیلی 13 هفته

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان ازاده
30 خرداد 92 19:22
وای عزیزم-دیدی چه حس خوبی داره وقتی نی نیتو میبینی و صدای قلب کوچولوشو میشنوی؟
خاله قربون این کوچولوی فوضول بره
تازه بذار تکوناش شروع بشه اون موقع عشق میکنی



آره والا انگار دنیا رو بهم داده بوده بودن وقتی میدیدمشو و دای قلبشو میشنیدم
کاش زودتر تکون تکوناش شروع شه من این روزا رو فراموش کنم

اسماء
31 خرداد 92 1:52
ای جونم خدا حفظش کنه عزیزم
حالا یواشکی بگو دخمله یا پسر؟
حدسه من پسره
خصوصی داری



ان شاالله !!
نمیدونم والا بقیه هم حدسشون همینه ..
ممنون بابت رمز

سودابه
31 خرداد 92 10:49
خدارو شکر که همه چی خوبه..خودتم خیلی زود به حال عادیت بر میگردی عزیزم...من حدسم پسره!!!!! اگه درست حدس زدم بیا خصوصی بهم بگو...قربون فسقلمون برم که اینقد کوشولوا...


ان شاالله با دعای شما
خیلیا حدس زدن پیسله ان شاالله تو سونوی بعدی معلومه و میگم جنسیتش چیه

مامان فری
31 خرداد 92 15:34
سلام مامان کوچولوی عزیز. الهی شکر که نی نی نازت خوب رشد کرده انشالا از این به بعدشم همه چی به خوبی بگذره. من حدس میزنم نی نی تو پسمله حالا ببینیم حدسم درست در میاد یا نه




سلام عزیزم،ان شاالله !!!!
نمیدونم والا بقیه هم حدسشون همینه ...
مامی شایان(زهرا)
1 تیر 92 10:22
به سلامتی.دوران خوبی رو پیش رو داری.بذار یکم بگذره و ویارت تموم بشه انشالله اونوقت شیرینیه این دوران رو بیشتر حس میکنی.قدرشو بدون تا چشم بزاری رو هم ماه اخر میرسه و تازه میگی چه زود تموم شد
اب نبات
1 تیر 92 11:58
سلام عزیزم الهی خاله قربون کوچولو موچولوت بشه ..مامانی رو اذیت نکن تا بتونه غذاهای خوشمزه بخوره تا نی نی ما تپل و مپل بشه ..باشه خاله
مامان حسام كوچولو
24 تیر 92 17:27
خدارو شكر كه گلت( حالا چه دختر باشه و چه پسر)سالمه