تموم شدن سه ماه و رفتن تو چهار ماه ..
سلام خوشچلم
الهی من فدای اون دست و پای کوچولوت بشم
عشق مندوشنبه 28 خرداد وقت دکتر داشتم با بابایی رفتیم و وقتی وارد
مطب شدم شاخ درووردم
کلی آدم اونجا بود اینقد زیاد بودن که نصفشون وایساده بودن
به منشی که اسممو گفتم وایسادم یهو مامای دکترم اومد بیرون و به منشی
گفت یه باردار بده ببرم
منم چون بغل دست ماما بودم منو برد تو واقعا خدارو شکر کردم چون حوصله
نداشتم معطل شم
رفتم تو و مامای دکترم وزنمو گرفت و نسبت به ویزیت قبلی 2 کیلو و نیم کمتر شده بودم ولی فشارمطبیعی بود خوابیدم رو تخت و صدای قلب شما کوشولو
رو شنیدم دقیقا همونطوری بود که بهم گفته بودن مثه صدای پای اسب بود
تند و قوی میزد
رفتم پیش دکتر نشستم و بهش از وضعیت این چند وقتم گفتم بهم قرصای جدید
داد
برای چهارشنبه هم سونوگرافی برام نوشت و گفت فرداشم برو آزمایش
چهارشنبه که دیروز میشد،،
ازصبحش که بیدارشدم فهمیدم امروزازون روزای بدمنه
خیلی حالم بد بود و همش بالا میوردم بالاخره بعد از ظهر با هر زحمتی شده
رفتم سونو .. کلی منتظر شدم منم سر درد و سرگیجه و حالت تهوع شدید و
کمر درد داشتم و دیگه واقعا نمیتونستم طاقت بیارم بالاخره صدام کرد و با بابایی
رفتیم تو میخواستم بخوابم رو تخت احساس کردم داره قلبم از تو حلقم میزنه بیرون نمیدونم چرا اینقد استرس داشتم
خوابیدم و بالاخره تورو بعد از مدتها دیدمبابایی هم چون اولین بار بود که تورو
میدید تو دلش غوغایی بود ..
مامانی چقد بزرگ شده بودی ماشالا قشنگ میتونستم ببینمت و دست و پاهاتم
ببینم
خیلی شیطون بودی قربون قدوبالات بشم صدای ضربان قلبتم شنیدیم قوی و
محکم میزدعکسشو میزارم توی ادامه ی مطلب برات ..
خداروشکرهمه چی نرمال و سالم بوود و مشکلی نداشتی عزیزکم
آخرشام دکتر یه چی گفت که بعدن بهت میگم .. الان نمیخوام بگم درباره ی
جنسیتت بود اما چون خود دکترم مطمئن نبود نمیخوام بگم
امروزم باید میرفتم ازمایش که بابایی گفت نرم بهتره چون دیشب خیلی بالا اوردم و
دیگه جون نداشتم قرار شد شنبه بریم آزمایش ..
انتخابات هم گذشت و رئیس جمهور معلوم شد درسته ما به ایشون رای ندادیم اما
خوب امیدوارم که رئیس جمهور خوبی باشه
چند شب قبل انتخابات سارا و حسام اومدن قم و چهارشنبه بعد از مولودیه مادربزرگم
باهم رفتیم بیرون با اینکه چیزی نخوردم بیرون اما بهم خوش گذشت و حال و هوام
عوض شد
مامانجون اینا هم فرداش 5شنبه رسیدن و کلی برات سوخاتی اوردلباسای
دخترونه خیلی بود و لباس پسرونه فقط دوتا بود
و این بود ما موقع این روزهای ما ..دوست دارم کوشولوی من