عـلـیـرضـاعـلـیـرضـا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
بـاهـم بودنمونبـاهـم بودنمون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره
مــامــانــیمــامــانــی، تا این لحظه: 29 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره
بــابــایــیبــابــایــی، تا این لحظه: 32 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

جیگیـلی مـامـان بـابـا

تموم شدن سال 92

1392/12/29 17:44
نویسنده : مــامــانی
738 بازدید
اشتراک گذاری

سلام علیرضای مامانی

سال 92 هم تموم شد .. فردا توی همین ساعتا وارد سال 93 میشیم !!!

شما الان دقیقا دوماه و 17 روزته پسر گلم...

عزیز دل مامان و بابا؛خیلی شیرین تر شدی اینروزا گریه هات کم نشده اما خوب زیادترم نشده اما

عوضش خنده هات خیلی زیات شده

درسته بغل کردن و دوست نداری فقط وقتی دلدرد داری میخوای بغلت کنم اما حرف زدن و بازی

کردن و خیلی دوس داری

آدم به هیچ کاریش نمیرسه تا رومونو برمیگردونیم شروع میکنی به نق نق کردن محلت ندیم بغض

میکنی و شروع میکنی به گریه

الهی مامان دورت بگرده خیلی باهوشی شما

اگه بی حوصله باشی هر کس غیر من و بابا شما رو بغل کنه گریه میکنی وحتی اگه حوصله ی

بابا رم نداشته باشی فقط منو میخوای 

شیر خوردنت خیلی داره جالب میشه تا میبینی میخوام شیرت بدم چشات چارتا میشه و سریع

میری طرف سینم 

گشنتم باشه هرکسی بغلت میکنه میری طرف سینش خیلی باحالی مامانی

دستاتم فت و فراوون با لذت غیر قابل وصفی میخوری 

پستونکتم دوست داری و حتما میخوای بخوابی باید دهنت باشه

علیرضای مامان یه خبر خوب بهت بدم و اینکه تو دختر عمو دار شدی 

هانیه خانوم ؛خیلی ناز هست عکسشو برات میزارم دفعه ی بعدی

با  محمدامین پسر خاله ی شمام اینروزا مشکل داریم هنوزنمیدونه نی نی چیه تا شما رو میبینه

فک میکنه عروسکی و میخواد بگیرتت گازت بگیره .. یه بارم زد تو صورتت که بدجور بغض کردی و تا

یه مدت فقط گریه میکردی 

گلک مامانی ازونحایی که منو بابایی شمارو زود به این دنیا دعوت کردیم دیگه وقت نشد من برم

دانشگاه ؛دارم برنامه ریزی میکنم وقتی که به غذا افتادی برم دانشگاه که شمام اذیت نشی

خوشکلم

خواب شبتم خداروشکر خوبه ..کل شب و میخوابی و 3 بار برای شیر بیدار میشی

 

عکس ها در ادامه ی مطلب

 

 

فدای خنده هات عزیزم

علیرضا

 

علیرضا

 

علیرضا 

چقد ناز میخوابی عزیز دلم ..

علیرضا

اینم یه ژست خوابیدن جدید شما

علیرضا

ذوق کردی واسه عروسکایی که از سقف برات آویزون کردیم

علیرضا

دارم باهات حرف میزنم تو هم با آغو جوابمو میدی

علیرضا

البته اولش اینطوری دقت میکنی بعد شروع میکنی به حرف زدن

علیرضا

وقتی میبرمت حموم کلاه که سرت میکنم همیشه اینطوری میشه از بس بهش ور میری نه از جوراب خوشت میات نه از کلاه

علیرضا

چه دقتی میکنه قربونش برم

علیرضا

بهت اخم میکنم بغض میکنی 

علیرضا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

گنزو
1 فروردین 93 7:21
اي جااااان خاله فداش چه ناز شده عيدتون مبارك
تركان
1 فروردین 93 23:52
سال نوتون مبارك.وااااااي اشراااااق دلت مياد بهش اخم كنييييي؟دلم براش كباب شد.خيلييي نازه ماشالا.عكس خودتم بذار ديكه
مامان حسام كوچولو
4 فروردین 93 1:36
هزار ماشالله به اين قند عسل