هفته ی 36
سلام پسرک هشت ماه و چهارده روزه ی من
حداکثر 25 روز دیگه بیشتر نمونده تا بیایی بغلم علیرضای نازم
خداروشکرهمچی خوبه آخرین سونویی که انجام دادم گفت درسته که خیلی چاق و چله
نیس ؛اما همه چیش از جمله وزن ،قد،مایع آمنیوتیک ،همه و همه طبیعیه
و اینکه چون شما قراره به صورت طبیعی بیایی پس هنوز وقت داری که حسابی تپلو
بشی قربونت برم من
اینروزا روزای خوبی بود البته به غیر از دردهایی که داشتم
من و شما وارد ماه نهم شدیم و خیلی طبیعیه که با وارد شدن تو ماه آخر و چرخیدن شما و
اومدن شما به سمت پایین و لگن من یکم درد رو احساس کنم
البته به قول دکترمون میگه ماشالله تو که خبره ایی تو این کار از بس مطالعه دارم
و بدون هیچ استرسی فقط استراحت میکنم چون میدونم که هنوزمونده تا شما فسقلی
بیایی
از بابت زایمان هم استرس ندارم .. سعی میکنم اینروزا با خوندن قرآن خودمو آروم کنم
زیاد برای شما و خودم آیه الکرسی میخونم و خداروشکر زود دلم آروم میگیره
فدای اون پاهات بشم من که حسابی فشارشون میدی به معدم ..
شبا تازگیا خواب به چشام نمیاد .. از تنگی نفس و سوزش معده و فشارای شدیدی که به
مثانه و معدم میدی واقعا خوابیدن سخت شده
اکثر شبا برای آروم شدنم مجبورم کلی متکا بچینم رو هم تا یکم آروم تر شم
خداروشکر سیسمونیت رو چیدم
به خاطر کار زیادی که کردم واقعا چند روز خیلی خسته شدم و من واقعا شرمنده شمام
از دوستای عزیز وبلاگیم که اینقد به فکر منو شمان ممنونم
قربونتون که به ما سرمیزنید ما هم حتما میاییم و بهتون سر میزنیم اگه دیر شد ببخشید
پست بعدی که ان شاالله تو همین هفته یا اول هفته بعد میزارم عکسای سیسمونیت
هست
28 آذر هم نوبت دوباره ی دکترمه برای چکاپ آخر و معاینه ی لگن ان شالله که تا اخرش
مشکلی پیش نیات و شما سالم به دنیا بیایی و خیاله خیلی ها رو راحت کنی