عـلـیـرضـاعـلـیـرضـا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
بـاهـم بودنمونبـاهـم بودنمون، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
مــامــانــیمــامــانــی، تا این لحظه: 29 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره
بــابــایــیبــابــایــی، تا این لحظه: 32 سال و 15 روز سن داره

جیگیـلی مـامـان بـابـا

هشت ماه و شونزده روزگی... هفته سی وهشت

1393/6/28 22:17
نویسنده : مــامــانی
814 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر پسر شیطون بلای مامانی 

بعد از مدت ها اومدم با یه پست قشنگ و پرعکس 

عکس ها اگر تارو بد هست به خوبیه خودت ببخش گلم .. خودت که بچه دار شدی

میفهمی عکس گرفتن از یه پسر شیطون که همش تکون میخوره چقد سخته 

آخه کنترل ماله خوردنه ؟؟؟همشم وسط فیلم و اخبارا کانال عوض میکنی 

دست کوشولوی من

پا کوشولو من

خونه ی مامان بزرگ من عید فطر 

اینم دست گل دختر خالم فاطمه .. گل سر برات زد خدایی بانمک شدی

کنترل کم بود حالا اومدی سراغ لب تاب...

حداقل از گوشه بخور نه از وسط

ماست خوری به شیوه ی چرکولکی ... وایی عاشقتم وقتی چرکول میشی

 

آخه تو چرا اینقد نازی ای بشررررررررررررررر

بعد از کلی بازی کردن خدایی خواب میچسبه نه؟؟؟

و اکنون آکواریوم خوری ... نمونه ی جدید از خوردن علیرضااااااااا

چرا ناراحتی پسر گلم ؟؟؟ بابایی گرفتت نمیزاره شیطونی کنی؟؟؟

واییی من عاشق موهای هپلیت بودم ... خیلی نازی

ای سیب تو چقد نازو خوشمزه ایی!!!!!!!!!!!!!!

استخر بادیتو باد کردیم یه مدت توش آب کردیم و گذشتیم توی حیاط خلوتمون حالا آبشو

خالی کردیم و توش همه ی عروسکاتو گذشتیم اینطوری خونه خیلی بهم ریخته هم نمیشه 

البته اینجا تازه بادش کردیم و هنوز اسباب بازیاتو نریخته بودیم توش 

 

خونه ی خاله زهره(دوست مامانی)خیلی خوش گذشت 

عروسی عمو محسن(دست صمیمی بابایی)

و البته دوسه تا عروسی و مراسم جشن دیگه هم رفتیم ولی یادم رفت عکس بگیرم

ازت یعنی اصلن فرصت نمیشد 

و اکنون علیرضای کچلللللللللللللللللل

ای جونم تُخس مامان ... خدایی الان دیگه پسر شیطون بلا شدی دیگه 

فدای خنده های نازت

همینطوری یهویی

و باز هم یهویی

بعد از ماه ها دوباره گذشتمت توی نَنو .. اولش ذوق کدی فک کردی تابه ولی بعدش

چشات سنگین شدی و خوابیدی..رفتم کارامو کردم اومدم دیدم اینجوری خوابیدی

یخ میخوای ؟؟؟؟؟

(البته این قبل از کچل شدنه )

چی میگی شمااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟

اینجا خیلی شبیه دخملا شدی ...

بازم قبل کچل شدن و البته مال خیلی وقت پیش

علیرضا و دختر عموش هانیه

این عروسک هانیه بیچاره مونده دست کی باشه تو از دست هانی میکشی اونم از دست تو 

 

 

خنده قشنگگگگگگگ

زیبا روو .. گوله نمک

و اکنون دکتر علیرضا 

 

بازم عکس هست میام برات میزارم 

و مهم ترین خبر در یک ماه اخیر .. درومدن دندونای قشنگت 

دوتا پایینییا با فاصله یک روز درومد و منو خیلی خوشحال کردی و خودت خیلی اذیت

شدی نفسم هنوز اذیت داری میشی لثه ی بالاییت وحشتناک ورم کرده و شمام وحشتناک

 بیقراری میکنی منتظر بالایی ها هستم تا در بیاد

خدا علیرضام کمتر اذیت شه 

پسندها (4)

نظرات (11)

دخترعمه ي داداش متين و پارسا كوچولو
30 شهریور 93 19:08
عسيسم!خيلي شبيه دختر عموشه!!!!!!!!!عليرضا و هانيه ي ناناسي!
مامان ارمیتا
1 مهر 93 13:17
سلام گل من،تولدت مبارک ان شالله 120 ساله شی وسایه بابا ومامان همیشه بالای سرت باشه.آینده درخشانی داشته باشی.
زهرا
1 مهر 93 16:42
هزار مشالله...گل پسرتون خیلی نمکیه
مامان و بابایی
4 مهر 93 1:18
وای چگده جیگر شده
آزاده مامان آرتین
6 مهر 93 15:06
ای جانم بشی خاله جون-خدا حفظت کنه
مامان ماریا
20 مهر 93 20:00
سلام عزیزم. میشه لطفا برای تبریک تولد 1 سالگی دختر کوچولوم آیشین به وبلاگ ما سر بزنید . دستای پر مهرتونو می بوسم.
مامان صفورا
23 مهر 93 13:29
ای گل پسر ناز ماشالا داری قررررررررررربونت برم من
فریبا
14 آبان 93 18:19
سلام عزیزم خدا پسرتو حفظ کنه تو مطالب خوندم شما هفته 29بارداری زونا گرفتی من هم آخر هفته 38 مبتلا شدم خیلی نگرانم الان هم هفته 39 به اتمام رسیده و هر لحظه منتظر تولدم اما از زونا خیلی میترسم ممکنه بچه مبتلا بشه؟ امیدوارم قبل زایمان بتونم جوابتو بخونم
مــامــانی
پاسخ
سلام گلم بله زونا گرفتم اگر دارو مصرف کنی واسه بچه خطری به وجود نمیاره نباید پخش بشه تو بدن ولی دکتر بهم گفت زونا رو بچه تاثیر ناره اون آبله هس که تاثیر نداره نگران نباش عزیزم نگرانی بدتره
فریبا
23 آبان 93 14:08
سلام عزیزم من دقیقا 1 ساعت بعد دردم گرفت و رفتم بیمارستان و زایمان خدارو شکر بچم هم سالمه ممنون بابت مطالب جالبت و وبلاگ قشنگت خدا پسرتو برات حفظ کنه
مامان ماریا
24 بهمن 93 14:35
ماشاا... این همه بچه هم سن و سال از کجا آوردی خاله عکس گرفتی ؟؟؟!!!!!! فامیلن؟ خدا زیاد کنه یکیشم بفرست برا من آیشین خیلی خیلی تنهاست... خیلی باحالن
دلارام
30 مرداد 94 22:16
سلام مامانه نینی من قراره خاله شم و واسه همین ی وبلاگ واسه نینیه تو راهیمون درس کردم خوش حال میمش ب وبم سر بزنینی اگه با تبادل لینک موافق بودین بم خبر بدین